به نظرم آمد برای این یادداشت در مورد تفاوتهای کریسمس و نوروز بنویسم. اما بعد از مدتی فکر کردم خوب است که به جای پرداختن به تفاوتهای این دو مراسم، که هر احتمالا هر دوی آنها مراسم آغاز سال نو و جدید است، به یکی از علتهای مهجور ماندن، عید نوروز باستانی در مقایسه با کریسمس اشاره داشته باشم.
نکتهی مهم و قابل توجه: این یادداشت توسط یک منتقد حرفهای، فیلمبین و کارشناس پر تجربه نوشته نشده است؛ و پیشاپیش هرگونه نقد وارده به این یادداشت، از طرف اهل فن را پذیرایم.
برای ما ایرانیها و تقریبا همهی آنهایی که در خارج از ایران زندگی میکنند، تفاوت کریسمس و نوروز تنها در فیلمها و شاید داستانها و رمانها قابل درک باشد. به نظرم بیراه نیست اگر بگویم، عید باستانی و پرمعنای ما در عرصههای بینالمللی در سایه زرق و برق تبلیغات کریسمس گم شده است. شاید یک بخش یا بهتر بگویم، بخش اصلی این جریان و اشکال متوجه کارگردانها و نویسندههای ایرانی باشد. چون این دوگروه ابزارها و تواناییهایی دارند که میتوان ناشر و مروج رسم و رسومات دینی و ملی ما باشند. عملا نمیتوان از کارگردانها و نویسندههایی که خارج از این دیار زندگی میکنند، توقع داشت که این آداب و رسوم را بدانند یا اینکه اصلا علاقه و تمایلی به ساخت فیلم و یا نوشتن داستانی با چنین موضوعی داشته باشند. با این وضع و در این بین کمتر کارگردان و نویسندهی ایرانیی داریم که به سراغ موضوعی این چنین ناب و زیبا برود و آن را موضوع اصلی داستان و فیلم خود قرار دهد. دروغ و گزافه نیست که ما کریسمس را از فیلمهایی که در باب آن ساخته شده میشناسیم و بیشتر از زیبایی مفهوم، تنوع رنگها و آداب برگزاری این عید محو فضایی میشویم که به همراه خود میآورد و در حقیقت نماد شادی، زیبایی و خوشی است، و اصلا درباره این رسومها و سوابق آن هیچگونه اطلاعی نداریم.
این مسئله دور از ذهن نیست که در این بین کارگردانها و فیلمنامه نویسها میتوانند علاوه بر رسومها و اعتقادات اصلی و واقعی، سلایق شخصی و القائات دیگر خود را در این حوزه به خورد مخاطب بدهند. یعنی اینکه ما به طور ناخواسته و نادانسته در جریان یک مسئلهی خیالی و ساختهی ذهن کارگردان قرار بگیریم. این مسئله را هم میتوان در مورد عید نوروز و باستانی خودمان هم مورد توجه قرار داد، که اگر رسوم و دقتهایی که بعضا توجیه علمی و مذهبی دارند آنطور که باید منتقل نشوند، دستخوش تحریف و تغییر میشوند.
در اینجا میتوان به دو مسئلهی اصلی فکر کرد یکی اینکه وظیفهی نشر و صدور رسومات بر عهدهی ما و هرکسیست که با ابزار و تواناییهایش باید این کار را انجام دهد و در وهلهی دوم باید این موضوع را شناخت و بسیار به آن توجه کرد، تا ناخواسته دستخوش سلیقهی خودمان نشود و ما هم باید برای صدور این رسم، (حتی اگر در جهت آشنایی دیگران باشد) به اصول توجه کرده و مانع از تحریف آن شویم.