ماجرای
حمله به سفارت ها در کشور ما تاریخی به وسعت تمام عمر انقلاب اسلامی دارد. سرآغاز
این ماجرا حمله به سفارت آمریکا در سال 1359 بود. ماجرایی که به عنوان انقلاب دوم
از آن یاد می شود. ماجرایی که باعث از هم پاشیدنِ به حق رابطه سیاسی دو دولت
جمهوری اسلامی ایران و ایالت متحده آمریکا شد. ماجرایی که در آن برهه از انقلاب
یکی از ملزومات درست و بهانه ای مناسب برای این ماجرا بود. اما بعد از گذر سال های
متوالی از رشد و نمو انقلاب این اتفاق دیگر رخ نداد تا سال های فتنه و ماجرای
سفارت انگلستان که در اقدامی منجبر به کم رنگ و قطع شدن روابط با انگلیس شد.
ماجرای ترور شیخ نمر از روحانیون مبارز شیعه در کشور عربستان، بهانۀ دیگری بود تا
این بار به کشور عربستان و سفارتخانۀ آن در ایران تجاوز شود.
تجاوزی
که منجر به تسخیر سفارت و آتش سوزی در داخل آن و خسارت هایی شد. به گفتۀ شاهدان
عینی حاضر در محل سفارت عربستان، عده ای با کوکتل ملوتوف و مواد آتشزا به سفارت
حمله می کردند. عدهای با سرعت و مهارت از دیوارهای آن بالا می رفتند. این تجاوز و
حمله ها تا جایی ادامه پیدا کرد که دفتر کار سفیر هم مورد تجاوز قرار گرفت و بعد
از آن وسایل سفارت هم تخریب شد. این اقدامها در حالی صورت گرفت که هیچ مجوز و
برنامهریزی رسمی برای برگزاری تحصن هم صورت نگرفته بود. نکتۀ جالب تر این ماجرا
این است که کلیه برنامهریزیها برای روزهای بعد بود.
این که
دولت ها در روند اجرایشان دچار اشتباهات، ظلم و تجاوز هم شوند دلیلی برای تجاوز به
حریمشان نمی شود. از نظر قوانین بینالمللی سفارتخانه هر کشور در کشور مهمان به
منزله خاک و سرزمیناش حساب می شود و تمام قوانین کشورشان در زمین سفارت خانه
پابرجاست.
کم کاری
نیروهای امنیتی و نظامی در برقراری امنیت در کنار سفارت عربستان یکی از عواملی است
که باعث شد تا معترضین بتوانند وارد فضای سفارتخانه شوند. بدیهی است در این بین
نمیتوان از کم کاری نیروهای نظامی هم غافل شد که باعث چنین پیشامدی شدند. به گفتی
برخی از حاضران در صحنه ورود به سفارت، درب های سفارت که عموما دارای درصد امنیت بالایی
هستند به آسانی باز شدند و اعضای سفارت خانه نیز آن را کاملا تخلیه کرده بودند. با
توجه به کنار هم گذاشتن این پازل ها می توان به نتایج ناخوشایندی رسید. حال در این
بین این سوال مطرح می شود، شور فاقد شعوری که باعث تسخیر و تخریب سفارت خانه
عربستان سعودی بود، به دنبال چه بود؟ امروز که کشورهای عربی مانند بحرین و سودان و
امارات متحده عربی روابط شان را با کشور ما قطع و یا به سطوح پایین تعامل
دیپلماتیک رسانده اند.
این که
نظام جمهوری اسلامی به خاطر اقدام احساسی عده ای که نه می توان گفت از دانشجویان و
نه حزب اللهی ها و نه حتی خانواده جانباختگان فاجعۀ منا هستند منجر به چنین ضرری
شد را می توان چگونه توجیه کرد؟ این در حالی است که نظام باید از نظر اقتصادی هم
به دردسر بیفتد، جدا از هزینه های سیاسی در سطح بین الملل برای هر کدام از این
آسیب ها هم باید غرامت های چنینی و چنان پرداخت شود.
این
سفارت خانه در روزهایی که در فاجعۀ منا چند صد تن از هم وطنان مان به شهادت رسیدند
شاهد این روزها نبود، اما بعد از اعدام روحانی شیعه به این روز افتاد. این که
تسخیر سفارت خانه امتیاز و یا احساس خوبی برای عده ای دارد می تواند عواقب
ناخوشایندی برای کشورمان در حوزه سیاست داخلی و بینالمللی داشته باشد. این در
حالی است که تاکید رهبر معظم انقلاب بر حفظ وحدت و داشتن رویه مسالمت آمیز به خصوص
در مورد کشور های غیر مسلمان(و نه متجاوز و اشغالگر) است.
غیر از این که حضرت آقا در خطبه های نمازجمعه
سال 67 به عنوان، مسئول دولتی، امام جمعه و روحانی در مورد تجاوز به سفارت خانه ها
صحبت کردند. ایشان در این خطبه ها به طور صریح می فرمایند که «به سفارتخانهها
نزدیک نشوید، من الان نزد شما شهادت می دهم که این کار قطعا و قطعا به ضرر اسلام و
مسلمین و جمهوری اسلامی است.»
رهبری
در ادامه حتی هشدار به حضور عوامل نفوذی دشمن در بین تحصن کنندگان می دهند و می
فرمایند ممکن است این عوامل نفوذی از دیوارها بالا بروند و به اسم مردم دست به
تخریب هایی بزنند. البته همه این موارد جرم است و اگر کسی آگاهانه این کار را بکن
خیانت کرده است.
با این
نگاه رهبری و عدم رضایت ایشان از چنین اقدام هایی می توان به این نتیجه رسید که
این اقدام از طرف نیروهای مذهبی و حزب اللهی ها قابل دفاع نیست و حتی دفاع از حریم
سفارت خانه در مواقع این چنینی دور از انتظار نیست. این که در مقابل سیاست های
کشوری و یا در مورد موضوعی خاص اعتراض شود و احساسات درست و صادقانه خرج می شود، یک
اقدام مثبت و نشان از پویایی ملت و جوانان آن است، اما در مجموع وقتی همه گزینهها
را از غرامت، کاهش وجهۀ کشور در نظام سیاسی بینالملل و مهمتر از همه نارضایتی
رهبری در چنین اقداماتی وجود دارد، کنار هم بگذاریم؛ چنین اقدامی صرفا آب در آسیاب
دشمن است.