در فرهنگ لغت در مورد واژه فوت چند ترجمه آمده است:
فوت. [ ف َ ] (ع مص) از دست شدن. (تاج المصادر بیهقی). درگذشتن کار. (منتهی الارب ). گذشتن و از دست رفتن وقت کار. (از اقرب الموارد)
🗓 اگر بخواهیم بر اساس این ترجمه به موضوع فوت و مرگ نگاه کنیم قضیه کمی فرق میکند. این یعنی اگر که فوت شویم در واقع زمانمان تمام شده است. اهمیت زمان و مواردی که برای آن صرف میکنیم را میتوانیم بهتر بسنجیم.
🗓تصور اینکه هر اندازه از وقت و زمانی که برای هر کاری صرف میکنیم در واقع جانمان را صرف این یا آن کار می کنیم؛ قضیه را کمی جدیتر میکند. اگر با این مدل به کارهای روزانه هان نگاه کنیم شاید در جان و عمری که برای هر کاری صرف میکنیم کمی خسیستر شویم. تصور اینکه جان مان را در چه راهی و برای چه کس یا چه چیزی صرف میکنیم؛ ملاحظهمان را بیشتر میکند.
حالا باید ببینیم که در طول روز جانمان را برای چه کارها یا حتی چه کسانی صرف میکنیم.
🗓گاهی شنیدن صحبتهای دیگران، گاهی همراهی برای کار یا مسیری و هر کدام از کارهایی که در طول روز انجام میدهیم؛ همه اینها در واقع جانی است که در مسیر زندگی روزانه از دست میدهیم.
من فکر میکنم هر چه قیمت وقتمان برای خودمان بیشتر و با ارزشتر باشد در اطرافیان و حتی مدل تصمیمگیریهایمان در ادامه مسیر زندگی هم تاثیر دارد.
✅ بیایید تصور کنیم؛ زمانی که برای نماز میگذاریم؛
زمانی که برای زیارت عاشورا خواندن میگذاریم؛
زمانی که برای ذکر اهلبیت میگذاریم....
همه اینها و زمانهایی که پای تلویزیون و پای حرفهای بیخود یا با خود دیگران میگذارانیم
و...
و...
و...
⬅️فکر میکنم حالا با این مدل نگاه بتوانیم برای جانی که در طول روز صرف میکنیم، تامل بیشتری کنیم.