زمان مناسب برای ازدواج چه زمانی است؟
دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۴۰ ب.ظ
سوال آنقدر کلیشه شده که قیاسش با قالی کرمان مصداق درست است. آنقدر در پاسخ دادنش اما، اگر باید در چه شرایطی وجود دارد که گوش فلک را هم پاره کردهاست. برای پاسخ به این سوال خیلی از گزینهها را میتوان مورد توجه قرار داد.
یکی از آنها سن است. واقعا چه سنی برای ازدواج مناسب است؟
دختر خانمی که حدود 23 سال دارد، 4 سال بعد از عقد و دو سال بعد از ازدواجش میگوید، کاش زود ازدواج نمیکرد و منتظر موقعیتهای بهتر میماند.
پسری که در سن 18 سالگی ازدواج کرده بعد از ورود به دانشگاه تازه میفهمد که گزینهها و معیارهایش برای ازدواج چه باید باشد. حالا و بعد از 5 سال زندگی مشترک میخواهد از همسرش جدا شود.
دختری حدود 38 سال سن دارد و حالا بعد از دریافت ارشد و کار و در آمد (به قول خودش) در شان میگوید، کاش به یکی از خواستگارهایم جواب مثبت میدادم و حالا با همان دیپلم در خانهی شوهر بودم.
پسری حدود 34 ساله .....
از این موارد خیلیهای دیگر هستند که من شنیدم و حتما در اطراف شما هم هستند، ولی....
سن مناسب برای ازدواج چه زمانیاست؟
این روزها کلا فکرم درگیر است که چه باید کرد و چه راهی برای انتخاب درست وجود دارد؟
پ.ن1) خیلی دوست داشتم پست نهم ربیعالاولم با این هدر جور در بیاید و شاد باشد، اما نشد.
پ.ن2) استاد خرم و بیگلری به رحمت خدا رفتند، خدا رحمت شان کند. نمیدانم چقدر اهل روزنامه هستید، ولی در روز شنبه از حدود سی و چند روزنامهای که در روز تیتر خوانی میکنم؛ تنها چند تایشان از جمله تهران تایمز، ملت و حزبا... به نظرم از این دو استاد بزرگ در صفحه اولشان مطلب نداشتند.
اما تنها یک روزنامه (آن هم احتمالا به خاطر ناسیونالیست بودن تحریریهاش) از استاد محمد علی اوحدی نوشت که او هم به رحمت خدا رفته بود. نمیدانم غیر از آقا، لاریجانی و احمدینژاد هم برای رحلت استاد اوحدی پیغام تسلیت دادند یا نه. این استاد ارجمند از خادمان قرآن بوده است. ایشان اولین کسی بوده اند که از محضر قراء مصری به طور مستقیم استفاده کردند و مروج قرائت مصری در ایران بودهاند.
پ.ن۳) آقای رئیس جمهور رفت مجلس، همان حرفهای خودش را زد، نمایندگان همان دادهایشان را زدند، سه چهار شب بعد با هم شام خوردند، رئیس بانک مرکزی میخواهد برود، رئیس جمهور نمیگذارد، سید حسن خمینی کاندیدای مجلس نمیشود، حداد، قالیباف و ولایتی ائتلاف میکنند، محسن رضایی اعتراض میکند؛ اما پیر زن در سوپر مارکت به من میگوید: ننه ماست دبهای از ماه قبل ۳ هزار تومان گرون شده چیکار کنم، نوههام قبلا دو سه روز یهبار میومدن پیشم حالا هفتهای یه بار، بازم نمیتونم ازشون پذیرایی کنم.
نمیدانستم چطور باید بگویم که من هم مثل شما مادر،کاری ازم برنمیاد.
اگر حوصله داشتید متن هایپرمارکت را بخوانید (البته کمی طولانی است)
۹۱/۱۱/۰۲