اندَر زِنامه

دست‌نوشت‌های یک مَن؛ یک مَنِ حقیقی در فضای مجازی؛ سیدمجتبی‌مومنی

اندَر زِنامه

دست‌نوشت‌های یک مَن؛ یک مَنِ حقیقی در فضای مجازی؛ سیدمجتبی‌مومنی

حرف‌ها گاهی از درون به بیرون و گاهی از بیرون به درون منتقل می شود.
«اندَر» و «زِ» هر کدام مصداقی برای این امر اند.

قبل‌نوشته‌ها

آخری‌ها

شب ششم

يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۲۹ ب.ظ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ وَ الْعَصْرِ (1) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ (2) إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (3( اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا استفتاء: دانشجویانی که هر هرفته حداقل دو روز برای تحصیل مسافرت می‌کنند و یا کارمندانی که هر هفته برای کارشان سفر می کنند چه حکمی دارند؟ با توجه به اینکه انها هر هفته مسافرت می‌نمایند ولی امکان دارد به خاطر تعطیلی داشگاه یا کارشان به مدت یک ماه در وطن اصلی خود بمانند و در خلال آن مدت مسافرتی نمی‌کنند آیا بعد از گذشت یک ماه که سفر خود را دوباره آغاز می‌کنند نمازشان در سفر اول طبق قاعده شکسته و بعد از آن تمام است؟ در سفر برای تحصیل علم، نماز شکسته است و روزه هم صحیح نیست اعم از اینکه سفرشان هفتگی باشد یا روزانه ولی کسی که برای کار آزاد یا اداری مسافرت می‌کند اگر بین وطن یا محل سکونت و محل کارش هر ده روز حداقل یک مرتبه رفت و آمد نماید؛ باید از سفر سوم به بعد نماز خود را تمام بخواند و روزه او هم صحیح است و اگر بین دو سفری که برای کار کردن می رود ده روز در وطن یا جای دیگری بماند در سفر اولی که بعد از اقامت ده روزه برای کار کردن می رود نمازش شکسته است و نمی تواند روزه بگیرد. گوهر امیر: بردباری پرده است پوشاننده، و عقل شمشیری است بران. ‌پس کمبودهای اخلاقی خود را با بردباری بپوشان و هوای نفس خود را با شمشیر عقل بکش. منبر: اعوذ و بالله من نفسی  بسم‌الله الرحمن الرحیم در ادامه بحث دو شب قبل در مورد رابطه انسان‌ها و علت این رابطه به رابطه با وجود نازنین امام عصر(عج) رسیدیم. رابطه‌ای که به لحاظ جنس و انگیزش کاملا با همه رابطه‌ها فرق می‌کند. رابطه‌ای که باید در آن جایگاه خودمان را ببینیم و نه ان که منتظر یک اتفاق هیجان‌انگبز باشیم و امام بیایند و همه چیز را با چشم بر هم زدنی درست کنند. در شب قبل در مورد این نوع از نگاه صحبت کردیم. در ادامه موضوع دیشب به نوع دیگری از این نگاه می‌پردازیم. در روایت‌های معتبر و متواتری در مورد ظهور و دوره حکومت حضرت و تغییرات آن دوره به علم اشاره شده، مثل این‌که علم چند ده حرف است و تا پیش از ظهور تنها چند حرف آن مشخص می‌شود. یا روایتی از امام باقر(ع) داریم که می‌فرمایند: «امام(عج) بر سر مومنان دست می کشند و عقل آنان رشد پیدا می‌کند.» به نظر شما این دست کشیدن به چه معناس؟ این که امام در جایی می‌نشینند و مومنین به صف وارد اتاق حضرت می‌شوند و حضرت به سرشان دست می‌کشند؟ یا این که گفته می‌شود علومی در دوره ظهور به مسلمانان می‌رسد،که بیشتر آن در دوره غیبت نبوده، تا امروز در دست ایشان مخفی شده بود و ایشان آن را برای دوره ظهور خود نگه داشته‌اند؟ قطعا این طور نیست. این‌ها تنها مثال‌هایی ساده‌لوحانه برای این مفاهیم است: همه می‌دانیم که علم مانند مظروف است و باید در داخل ظرفی ریخته شود تا مورد استفاده قرار بگیرد. این که گفته می شود این علوم در زمان غیبت نیستند یا این که گفته می‌شود حضرت دست بر سر مومنان می‌کشد کنایه از این است که ظرفیت انسان‌ها برای دریافت علم بیشتر می شود. مثل این که بخواهی بچه‌ای که از پیش دبستانی وارد مدرسه ابتدایی شده بخواهی در باره قوانین جاذبه با او صحبت کنی و سرعت بر خورد دو جسم را به هم برایش توضیح دهی. آیا او چیزی می‌فهمد؟ اما اگر همین بچه با سرفصل های ارائه شده در علوم و بعدها فیزیک و ریاضی آشنا شود به درستی مفاهیم مورد نظر را درک می‌کند. در آن هنگام مصداق خروج علوم با توجه به میزان آگاهی این بچعه و مقدماتی که در سال‌های مختلف کسب کرده مشخص می‌شود. آن موقع می توان گفت استاد با اشاره ای کوچک قوانین را به دانش اموز یاد داده چون او آماده بوده است. در مورد علائم ظهور حضرت و نشانه‌های قیام جهانی ایشان تا بخواهید از این دست نگاه ساده لوحانه وجود دارد که می توان گفت ریشه بیشتر آن‌ها یک چیز است. این که بخواهند من و شما دست روی دست بگذاریم و بخواهیم که کسی بیاید و معجزه کند. تا این جا در مورد دسته‌ای از موضوعات که می توان با نگاه ساده‌لوحانه آن‌ها را از مسیر منحرف کرد صحبت کردیم. یعنی دسته‌ای از منتظران ظهور منجی آخر الزمان دارای همین خصوصیات و ساده انگاری‌ها هستند. همین ساده انگاری‌ها مانند یک شمشیر دولب برای مسلمانان خطرناک است که انشالله در جلسه بعد در این باره صحبت می‌کنیم . و صلی الله علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بجای روضه: عشق و علاقه برادرانه، شیرین است. آن‌هایی که ندارند حسرت‌اش را همیشه دارند. برادر بزرگ که باشی وظیفه‌ات نسبت به دیگر بچه‌ها سنگین‌تر است. هم باید برای خودت باشی هم برای دیگر خواهر و برادر هایت. سختی کار وقتی می‌شود که پدر هم رفته باشد و دیگر ساکن این دنیای مادی نباشد. حالا تو تنها حامی برای دیگر خواهر برادرها هستی. تنها کسی که مایه آرامش هستی و طبیعتا برادر و خواهرها را در سختی رها نمی‌کنی. گاهی قرار است برادر هم برود، حالا چه می‌شود کرد، علاقه خواهر و برادری را که نمی‌توان ندید گرفت. مومن کیظ است. برادر بزرگ‌تر برای یاری برادر کوچکتر همه دارایی‌هایش را گذاشت، چون هر طور که حساب می‌کرد از قاسم و عبدالله گران‌تر نداشت. او وقتی دانست که راهی کربلا نمی‌شود و نمی‌تواند یاری‌گر ارباب باشد، برایش نامه نوشت و نمایندگان‌اش ار معرفی کرد... قاسم... عبدالله... عمر...   وقتی قاسم نتوانست اجازه عمو را برای میدان بگیرد، به سراغ نامه پدر رفت. نامه‌ای که همه چیز را برگردانند... نامه‌ای که نشان داد برادر بزرگ‌تر یاد برادر کوچکتر بوده است.  به میدان رفتن قاسم بن الحسن(ه) ماجرای عجیبی دارد.  او نوجوانی است که به حد بلوغ نرسیده است. از راوی نقل شده که از طرف خیمه‌های ابا عبدالله جوانی آمد که چهره‌اش مثل پاره‌ی ماه می‌درخشید، او آمد و مشغول جنگ شد. ناگهان کسی از بین جمعیت عمود بر سر قاسم کوبید.  فرق این جوان شکافته شد و پسرک با صورت به روی زمین افتاد.... در روایت است که حضرت ارباب چون باز شکاری بالای سرش رسید و... علی لعنت الله علی القوم الظالمین   اشعار عاشورایی: حیات آب بقا جز غم تو نیست، حسین! نمیرد آن که دلش با غم تو زیست، حسین! صفای عمر ابد یافت هر که در غم تو به قدر یک مژه بر هم زدن گریست، حسین! به روز حشر که محشر کند شفاعت تو کسی که سایه نشین تو نیست، کیست؟ حسین! جهنم است بهشتی که خالی از تو بود بهشت بی گل رویت بهشت نیست، حسین! تویی که آیت حُرّیت از رخت پیداست خوشا کسی که چو حرّ بر تو بنگریست، حسین! گدای راه تو هرکس که گشت آقا شد که گرد خاک رهت تاج سروری‌ست، حسین! نشسته بر سر راه تو «رستگار» مدام به دستگیری او لحظه‌ای بایست، حسین! شاعر: سیدمحمد رستگار   .................................................................. اطلاع‌رسانی در مورد هیئت مجازی در حد وسع، از انتهای پست گرفته تا در لینک‌ها و اطلاع‌رسانی تک‌تک، موجبات خرسندی نوکران مجلس است. تحفه هیئت مجازی حجم حدود ۱.۴ مگا بایت منبر مکمل با حجم حدود ۸۰۰ کیلو بایت روضه مکمل با حجم حدود ۸۰۰ کیلو بایت  سینه‌زنی مکمل با حجم حدود ۱.۱ مگا بایت  + و ++ نمونه تبلغات هیئت است که زحمت‌اش را وتر کشیده، برای استفاده در شبکه‌های اجتماعی و انتهای پست وبلاگ‌ها چیز خوبی است.
۹۲/۰۸/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مجتبی مومنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی