اندَر زِنامه

دست‌نوشت‌های یک مَن؛ یک مَنِ حقیقی در فضای مجازی؛ سیدمجتبی‌مومنی

اندَر زِنامه

دست‌نوشت‌های یک مَن؛ یک مَنِ حقیقی در فضای مجازی؛ سیدمجتبی‌مومنی

حرف‌ها گاهی از درون به بیرون و گاهی از بیرون به درون منتقل می شود.
«اندَر» و «زِ» هر کدام مصداقی برای این امر اند.

قبل‌نوشته‌ها

آخری‌ها

۱ مطلب در آذر ۱۳۸۶ ثبت شده است

16آذر روز دانشجو چند روز قبل از 16آذر با چندنفر از دوستان مشغول صحبت بودیم که بحث رسید به 16 آذر و یکی از اون بچه‌هایی که دانشجو نبود رو کرد به ما (که هردونفرمون دانشجو بودیم کرد و پرسید شما ها می دونید 16 آذر چه روزی بوده یا برای چی به 16 آذر می گن روز دانشجو؟) «در کمال شرمساری و خجالت وبا کمال تاسف هیچ کدوممون نمیدونستیم 16رآذر چه اتفاقی افتاده یا اینکه اصلا چرا به این روز، روز دانشجو میگن!» ما اسم این نوشته رو می زاریم مقدمه. حالا در مورد شماها نمیدونم که میدونید چرا به این روز روز دانشجو میگن یا نه؟    حالا در مورد شماها نمیدونم که میدونید چرا به این روز روز دانشجو میگن یا نه؟   سال 1332 چند ماه بعد از کودتا: آیت ا... کاشانی از زندان آزاد میشوند. در این هنگام ازهاری با تعداد زیادی از عکاسان و خبرنگاران راهی منزل ایشان می شوند، پس از این دیدار شایعات فراوانی مبنی بر تائید آیت الله کاشانی پخش می شود در این هنگام ایشان در ضمن صدور اطلاعیه ای  اعتراض خود را نسبت به وضعیت موجود اعلام کرده و به  مردم دستور می دهند به بازوهای خود شال سیاه ببندند، بازار را تعطیل کرده و به هیچ شایعه ای مبنی بر رضایت خودشان از وضع موجود توجه نکنند.   روز 15 آذر:  با تعطیلی بازار و تحصن بازاریان نیروهای شاهنشاهی مردم بازار را تهدید به شلیک کرده و سر آخر این قائله با مجروح شدن حدود 10 تن خاتمه می یابد.   روز 16 آذر دانشگاه تهران ساعت 7:30 صبح: از صبح حال و هوای دانشگاه عجیب و رعب آلود می نماید گویی خبری در راه است. گارد شاهنشاهی با تجهیزات کامل جلوی درب ورودی دانشگاه حاضر بودند، دانشجویان نیز به فرمان آیت الله کاشانی بازو بند سیاه بسته بودند.   روز 16 آذر دانشگاه تهران ساعت 9:30 صبح: کلاس ها ساعت اول تمام شد و دانشجویان جهت استراحت راهی محوطه دانشگاه شدند، نیروهای گارد در ساعاتی که بچه ها در کلاس بودند وارد محوطه شده بودند تجمع نیروها بیشتر حوالی دانشکده فنی بود، گویی که پیش بینی حادثه ای را داشته اند.   روز 16 آذر دانشگاه تهران ساعت 9:45 صبح: کلاس های ساعت دوم شروع شد. حدود ساعت 10:15دقیقه، سرایدار ساختمان نقشه کشی با عجله و اضطراب خبری را به استاد یکی از کلاس ها داد و استاد متعجب و هراسان گفت : امکان ندارد من اینجا بودم و اصلا چنین اتفاقی نیفتاده. چند لحظه بعد نیروهای گارد وارد راهرو شدند و به سرعت وارد کلاس شدند و سلاحهایشان را رو به دانشجویان گرفته، دخترها را به انتهای کلاس و پسرها را به جلوی کلاس هدایت کردند؛ ناگهان یکی از سربازها فریاد کشید:«ما را مسخره میکنید.» صدای فریاد بچه های کلاس بلند شد در این هنگام مهندس خلیلی « رئیس دانشکده فنی» وارد راهرو شدند و با مشاهده ی این وضعیت دستور دادند زنگ تعطیلی کلاس ها را بجای ساعت 11:15 ساعت10:15 بزنند. دانشجویان بعد از تعطیلی کلاس ها راهی ساختمان نقشه کشی شدند. و از سوی دیگر نیروهای گارد سلطنتی وارد شدند با این اوضاع دانشجویان در بین دو گروه از سربازان گارد محبوس و محصور ماندند،   ناگهان با فریاد یکی از بچه ها.... صدای شلیک گلوله بلند شد اولش چند تیر هوایی و بعد رو به دانشجویان  به گفته برخی شاهدان عینی چند گلوله به لوله های آب گرم رادیاتور هم اصابت کرد که باعث ریختن بخار آب داغ و آب در راهروها شد. و در همین حین عده ای از دانشجویان موفق به فرار شدند. روزهای بعد: گارد شاهنشاهی آمار کشته شدگان را سه نفر اعلام کرد و آنها را بطور مخفیانه در امامزاده عبدالله دفن کرد و فقط به اعضای خانواده هایشان اعلام کرد در صورتی که برای این دانشجویان مجلس ختم نگیرند می توانند مبلغ 200هزار تومان غرامت بگیرند.  شاهدان عینی این ماجرا: از شاهدان عینی می توان به حضور دکتر مصطفی چمران در این ماجرا اشاره کرد، ایشان کشته شدگان این ماجرا را حدود 68 نفر می دانستند. شاپور بختیار: او جزء فرماندهان گارد در حمله به دانشگاه بود. و...
سید مجتبی مومنی
۱۳ آذر ۸۶ ، ۱۴:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر