اندَر زِنامه

دست‌نوشت‌های یک مَن؛ یک مَنِ حقیقی در فضای مجازی؛ سیدمجتبی‌مومنی

اندَر زِنامه

دست‌نوشت‌های یک مَن؛ یک مَنِ حقیقی در فضای مجازی؛ سیدمجتبی‌مومنی

حرف‌ها گاهی از درون به بیرون و گاهی از بیرون به درون منتقل می شود.
«اندَر» و «زِ» هر کدام مصداقی برای این امر اند.

قبل‌نوشته‌ها

آخری‌ها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دنیای مجازی» ثبت شده است

گذری بر این روزهای خبر و بی‌خبری از سیل‌های کشور

با این‌که در ابتدای کار به نظرم وقت خوبی برای این متن نبود؛ ولی حال و اوضاع و حجم سردرگمی به جایی رسیده که به نظرم حرف زدن در این مورد خیلی هم بی‌موقع باشد.
ماجرا از این‌جا شروع شد که بعد از گذشت سه روز از سیل استان لرستان، چند نفری استوری‌های یک نفر [که گویا لرستان به نوعی وطن‌اش است] را بازنشر می‌کردند و به عنوان تنها گزینه راوی جریان و شاید تنها گزینه درست و راست‌گوی رسانه‌ای از او یاد می‌کردند. نکته جالب این بود که هر کدام از این بزرگواران یک توضیح(بخوانید توجیه) برای این امر داشتند؛ از این که رسانه‌های ما سیاست‌زده‌اند تا این‌که خبرگزاری‌ها اپوزوسیون‌اند و اخبار را درست منتقل نمی‌کنند و...
فارغ از این که شخص مورد نظر کیست و چه سابقه و چه حالی دارد؛ من به این روش منتقد بودم و البته هستم. به نظر من فارغ از این‌که شخص راوی خبر راست و درست می‌گوید، دو آسیب وجود دارد؛
اولا در ماجراهای بحرانی مثل سیل و زلزله و .. نیاز به خبرنگار متخصص است، یعنی نویسنده یادداشت‌های نقد سینما به درد بحران نمی‌خورد.
ثانیا: با توجه به جغرافیای بحران، نیاز به تعدد راوی و تجهیزات مناسب برای پوشش جریان بسیار واجب است.

این که هر کسی با موبایل خودش در جغرافیای محدود خودش شرح ماوقع بدهد نه حرفه‌ای است و نه جامع و کامل. همین می‌شود که در یک شهر کوچک مثل پلدختر[جهت تنویر افکار عمومی: تقریبا همه شهرهای لرستان را از بروجرد تا درود و پلدختر را دیده‌ام] شاهد راوی‌های متعددی هستیم که اخبار و محتوای ضد و نقیض می‌دهند. من به عنوان کسی که نه خود را فعال مجازی و نه فعال رسانه‌ای می‌دانم؛ اقلا ده نفر از کسانی که در همین اینستاگرام دنبال‌شان می‌کنم، در همان منطقه هستند و هر کدام‌شان یک روایت دارند.
از این‌که نیاز به نیروی انسانی نیست تا این‌که حتی کسی که می‌تواند بار جابه‌جا کند هم لازم است که بیاید. همه این عزیزان مورد وثوق هستند و همه‌شان هم از صداقت مطلق برخوردارند ولی به خاطر محدودیت‌هایی که بالاتر به آن اشاره کردم تنها می‌توانند از محیط محدود خودشان بگویند.

همین می‌شود که در فضاهای این چنینی صدای کسی که دنبال کننده بیشتری دارد؛ شنیده می‌شود و موضوع مصاحبه فلان روزنامه و بهمان سایت می‌شود. من به عنوان کسی که از فردای زلزله کرمانشاه در سر پل ذهاب بودم و تقریبا همه منطقه را هم در همان روزهای اول از نزدیک دیده‌ام به طور یقین می‌توانم بگویم که انتشار اخبار این‌چنین اصلا وجه اعتباری ندارد و صرفا محدود به جغرافیای راوی است. بدیهی است در شرایط بحران نمی‌توان از کسی که بدون پشتوانه لجستیکی رسانه‌اش(یا حامی دیگری مثل نیروهای نظامی) آمده باشد نه می‌تواند راوی خوبی باشد و نه مرجع خبر.  

اما آسیب دیگری که در این بین وجود دارد مرجع خبری شدن زید و امر است، تصور کنید با همین اخبار نصفه و نیمه و بدون مرجع؛ شخصی مرجع خبر شود و در یک ماجرای مشابه هم حضور پیدا کند و روایت خودش را بگوید. با این وصف این شخص مرجع موضوعی می‌شود که نه درست بوده و نه قابل اعتماد. با چنین وضعیتی با فرض سلامت نفس داشتن شخص مورد نظر، این فرد می‌تواند در مواقع مشابه اثرگذار روی خبر باشد و آن را به سلیقه خود روایت تغییر دهد.[بدیهی است که چنین مواردی وجود داشته و دارند.]

اما دلیل این‌که در بحران‌های این چنینی زید و امر به دلیل داشتن دنبال کننده زیاد به نحوی مرجع خبری می‌شوند هم این است که ما الان چوب زمان‌هایی را می‌خوریم که به سایت‌های رسمی‌مان ناسزا می‌گفتیم و صدا‌و‌سیما را دولتی صرف و سیاست‌‌زده‌مطلق و .. می‌دانستیم و ...

البته این نگاه ما مسئولیت سایت‌های رسمی و صدا‌و‌سیما را برای پوشش مطلق رسانه‌ای را کم نمی‌کند ولی باید از طرفی به این موضوع هم توجه کنیم که یکی از وظایف ارگان‌هایی مثل صدا و سیما تنظیم وضعیت آرامش روانی حاکم بر جامعه هم هست که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

در کل به نظرم با ترویج این‌گونه راویان؛ در مواقعی مثل بحران‌ها می‌مانیم که چه باید کرد و دقیقا کجاها به چه امکاناتی نیاز دارد و ...

سید مجتبی مومنی
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
چند سال پیش شاید نزدیک به هشت سال؛ مسئول یک بخش تامین محتوا بودم، چیزی شبیه دبیر بخش یا ... در آن روزها بازار وبلاگ و وبلاگ نویسی خیلی داغ بود، چیزی شبیه شبکه های موبایلی این روز؛ متخصص و غیر متخصص و ... هم نداشت. هر کس هر کاری می خواست و هر مطلبی می خواست در وبلاگ‌اش می‌نوشت. من هم در همان برهه دنبال گزینه برای مطلب نوشتن در بین این صفحات بودم.

به قول یک جامعه شناس، وبلاگ آن روزها یک تخلیه گاه اجتماعی بود. واقعا تخلیه‌گاه بود. یعنی کسانی که فرق ساده‌‌نویسی و شکسته را نمی‌دانستند داعی‌دار نوشتن و ... بودند. برخی‌ها وبلاگ‌شان تا 5 نوبت در روز؛ به‌روز می‌شد، بعضی دیگر برای بالا رفتن بازدید آمارشان؛ دیوانه‌وار به وبلاگ‌های مختلف سر می‌زدند.

همان روزها یکی از همکاران یک پست جالب نوشته بود، تیتر مطلب این بود؛ ما آدم‌های تنهای امروزی. موضوع مطلب و ریز عنوان ها یادم نیست، اما کلیتش در مورد تنهایی آدم ها بود و این که تنهایی شان را در محیط مجازی پر می کنند و برای هر تعاملی داشته و نداشته در فضای مجازی خواهش می کنند، التماس می کنند، گاهی هم ناز و ادا در می آورند.

 این روزها درگیر چیزی شبیه بررسی و مطالعات شبکه های اجتماعی همراه، مخصوص تلفن های همراه؛ ام. مواردی مانند اینستاگرام، وایبر، واتس آپ و تانگو و بقیه نرم افزارهای که طبقه دسته بندی علمی نمی توانند شبکه اجتماعی هم باشند.

نتیجه کاربری استفاده از آن جالب است، یک دسته بندی عریض و طویل دارد، از آن جایی که نمی دانم، منتشر می شود یا نهع ترجیح می دهم یافته های مشترک اش را بگویم.

تقریبا بیشترین کاربران؛ این شبکه ها از روی نیاز و کمبود به سراغ این شبکه ها می روند. (این دسته بندی بسیار عریض و طویل است، من خلاصۀ خلاصۀ خلاصه‌اش کردم.)

گروه دوم کسانی هستند که منفعت و سود مالی می برند؛ دسته آخر که تقریبا خیلی محدود هستند، با انگیزه های اعتقادی کاربر هستند.

در یک مطلب تفضیلی این قسمت ها را دیدم، شما هم بخوانیدش:  

شیک بودن، راحت بودن، عدم تعلق به باید و نباید‌های دینی، پر انرژی بودن، آزادی در لذت بردن، سطحی بودن، نسبی‌گرایی، خودمحوری، خود مطرح بودن بخشی از مولفه های استفاده کنندگان از شبکه های اجتماعی موبایل است.  

دقت در مفهوم خوشبختی و زیبایی مد نظر این شبکه‌ها نشان می‌دهد، فشار برای ارائه خود در این قالب‌ها با واقعیت موجود زندگی فرد، فاصله زیادی دارد. در‌حالی‌که کاربر هدفش از برقراری ارتباط گِره‌گشودن از مشکلات درونی و بهره‌مندی از حس همدلی است، بایسته‌های حضور در این فضاها، خود دیگری را به وی تحمیل می‌کند. خوشبختی، مفهومی است که با اضافه‌شدن کامنت‌ها و لایک‌ها گِره خورده است و این موفقیت جز با جذاب‌بودن آن هم مطابق سبک زندگی غربی محقق نمی‌شود.

این روزها یاد پست آن همکارم می‌افتم؛ ولی با این عنوان که "ما آدم‌های خودخواه امروزی" 

................

پ.ن۱) راه مبارزه با این شبکه‌ها قطعا فیلتر کردن صرف نیست.

پ.ن۲) در همین رابطه می توانید این و این‌یکی را ببینید.

پ.ن۳) این یادداشت  به قلم چند سال پیش و حال و هوایش است؛ اول پاییز چند سالی است که باز نشر می کنم‌اش.

سید مجتبی مومنی
۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر