سرزمین بلا...
سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۴۱ ق.ظ
درب ماژیک را باز کردم، و روی تختهی سفید (وایتبرد) پشت سرم نوشتم:
«هیچ کس را تا به بلای کربلا آزمایش نکنند، از این جهان نخواهند برد.»
در اتاقم نشسته بود، گفت: جو زده شدهای؟ از کربلا که آمدی به این نتیجه رسیدی؟ این جمله از کیست؟
گفتم: نمیدانم، شاید جو زده شدهام. قریب به این مضامین را از شهید آوینی خوانده ام.
از مقابلم رد شد، و روبروی تختهی ایستاد: مگر میشود؟ تو هم حرف میزنیها.
من هم چیزی نگفتم.
بعد از چند دقیقه، گفتم: مگر ما در قرآن نداریم که: ... لایکلفا... نفسا الاوسعها...
گفت: خوب این یعنی اینکه همه به بلای کربلا آزمایش میشوند؟ معنی این آیه این است که بر هیچکس تکلیف نیست جز به اندازهی توانش.
گفتم: درست، دقیقا معنیاش همین است. با توجه به این آیه، اگر بخواهیم برای هرکس ظرفیتی تعریف کنیم، هر کدام از آدمها برای خود ظرفیتی مستقل دارند. حالا اگر بخواهیم کمی این مسئله را بسط دهیم، شاید بشود گفت، هر کدام از آدمها ظرفی دارند که با مظروف پر میشود. پس هرچقدر این ظرف بزرگتر باشد، باید بیشتر از مادهی مظروف در آن ریخته شود. با این دلیل میتوان نتیجه گرفت، هر چه ظرفیت وجودی آدمها بیشتر باشد پس تحمل بیشتری خواهند داشت.
گفت: تا اینجا را من هم قبول دارم، هر کس برای خودش توان و ظرفیتی دارد. ولی این موضوع چه ارتباطی به کربلا دارد؟
گفتم: اهل بیت(ع) در هر برههی زمانی انسان کامل دورهی خودشان بهشمار میآیند. انسان کامل طبعا همهی ابعاد وجودیاش هم کامل است، این به این معنیست که ظرف وجودی انسان کامل، کامل است.
در نتیجه میتوان گفت، که امتحانهایی را هم که پشت سر میگذارد مرتبهی کامل و نهاییست. در مورد امام حسین(ع) با این ظرف وجودی میشود این نتیجه را گرفت که امتحان ایشان، یک امتحان تمام و کمال بوده است.
با نگاهی خسته و شاید همراه با ناامیدی، گفت: این هم قبول ولی کربلا و بلای آن دیگر چه صیغهایست، که میگویی باید بر سر همه بیاید، قبل از اینکه بمیرند.
گفتم: ببین در دنیای ما هم، همهی آدمها دارای ظرف وجودیاند، حالا اینکه اندازهی این ظرفها متفاوت است، باعث میشود، موارد امتحانی هم متفاوت باشد. برای برخی که ظرف بزرگتری دارند، امتحان سختتر و سنگینتر برای آنهایی هم که ظرف کوچکتری دارند، آسانتر و راحتتر.
اما کربلا. منظور من از کربلا و بلایش الزاما واقعهی روز دهم سال 60 یا 61 هجری با آن عظمت نیست؛ برای هر کس کربلای متفاوتی داریم، برخی کربلایشان داغ خانواده است. برای بعضی، شغل و کارشان و برای بعضی از دست دادن اموال.
.......................
پ.ن۱) این یادداشت را در اردیبهشت ۸۹ نوشتم.
پ.ن۲) قالب وبلاگ را هم محرمی کردم، تا اقلا ظاهرم را درست کرده باشم.
پ.ن۳) هر کسی اشتباهش را گردن دیگری میاندازد و از مسئولیت شانه خالی میکند، به نظرتان شانههای دنیا تا کی تحنل این همه سختی را دارد؟
پ.ن۴) سختترین امتحان این است که مجبور باشی با آدمی که به هیچ صراطی مستقیم نیست(بخوانید هیچ نمیفهمد و به هیچ چیز دینی و غیر دینی معتقد و متعهد نیست)، همصحبت باشی.
پ.ن۵) به نظر شما یک هیئت مجازی باید دارای چه خصوصیات و محتوایی باشد.
۹۱/۰۸/۲۳