شب هفتم
پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۶:۲۳ ق.ظ
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿1﴾ / مِنشَرِّ مَا خَلَقَ﴿2﴾ / وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿3﴾ / وَمِن شَرِّ النَّفَاثَاتِ فِی الْعُقَدِ﴿4﴾ / وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ﴿5﴾
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
احکام: نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند، وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازهی خواندن نماز ظهر بگذرد و وقت مخصوص نماز عصر موقعیاست که به اندازهی خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد.
( این حکم در رسالهی آیات عظام: خمینی، مظاهری، نوری همدانی، مکارم شیرازی، بهجت، فاضل لنکرانی آمده است)
استفتاء: آیا براى تدریس خصوصى در منزل، مىتوان براى دانشآموزان دختر، معلم مرد و براى پسر معلم زن استخدام کرد؛ در حالى که هر دو در اتاق بسر مىبرند و شخص دیگرى در آنجا نیست؟
آیات عظام خمینى، خامنهاى و نورى: اگر کسى نمىتواند وارد اتاق شود و آنان بترسند که به حرام بیفتند، ماندنشان در آنجا حرام است.
آیتاللّه صافى: اگر کسى نمىتواند وارد اتاق شود، ماندن آنان در آنجا حرام است؛ هر چند احتمال فساد ندهند.
آیتاللّه مکارم: اگر کسى نمىتواند وارد اتاق شود، بنابر احتیاط واجب ماندن آنان در آنجا جایز نیست.
آیاتعظام بهجت، سیستانى و وحید: اگر احتمال فساد برود، ماندن آنان در آنجا حرام است؛ هر چند طورى باشد که کسى دیگر بتواند وارد شود.
آیتاللّه فاضل و آیتاللّه تبریزى: اگر کسى نمىتواند وارد آن مکان شود؛ در صورتى که احتمال فساد برود، ماندنشان در آنجا حرام است.با استفاده از عنوان (خلوت زن و مرد)
منبر:
در دو شب گذشته در مورد مفهوم و معنای عدالت، مصادیق آن در حکومت علی(ع) و یک روایت تاریخی اشاره کردیم. امشب شب آخریست که به موضوع عدالت میپردازیم.
لازم به ذکر است، عدهای از دوستان عزیز از منبر ما به عنوان منبر سیاسی یاد کردند که باید آنها را به منشور روحانیت حضرت امام(ره) ارجاع دهم.
و اما عدالت و عدالت علوی؛
در روایت داریم که روزی علی(ع) از بازار خرمافروشان عبور میکردند، کنیزی را دیدند که گریه میکند؛ نزد او رفتند و فرمودند: «چرا گریه میکنی؟» او عرض کرد: مولای من، برای خرید خرما مبلغی پول به من داد به اینجا آمدم و خرما خریدم و نزد مولایم بردم، آن را نپسندید و گفت نامرغوب است، ببر و پس بده، اینک نزد فروشنده آمدهام ولی او حاضر به پسگرفتن نیست.
تا اینجای روایت را داشته باشید و بازار امروز خودمان و در حکومت علوی مقایسه کنید، امروز در هر فروشگاهی چند کاغذ چسباندهاند، که جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود و حتی موقع خرید تاکید هم دارند.
این امر چه دلیلی میتواند داشته باشد، غیر از بیاعتمادی. روزی به یکی از این فروشندگان گفتم چرا کالایتان را پس نمیگیرید. گفت: حاجآقا عدهای کالا را استفاده میکنند و بعد میآورند. من هم گفتم آن عدهای که استفاده نمیکنند چه؟
فروشنده گفت: متاسفانه شرکتها مرجوعی قبول نمیکنند. ببینید کار از پایبست خراب است، احتمالا آن شرکت هم دلیلی دارد و بعدش در این وسط مردم بییاور میمانند و....
بگذریم، علی(ع) به همراه کنیز نزد فروشنده رفت و به او فرمود: «ای بنده خدا! این بانو کنیز و خدمتکار است و از خود اختیاری ندارد، پولش را بده و خرمای خود را از او پس بگیر».
خرما فروش که علی(ع) را نمیشناخت، از دخالت علی(ع) ناراحت شده، برخاست و گفت: تو چهکاره هستی که در کار ما دخالت میکنی؟ آنگاه دست رد بر سینه علی(ع) زد، مردمی که در آنجا بودند و علی(ع) را میشناختند، به فروشنده خرما گفتند: این آقا «علیبنابیطالب(ع)» امیرمؤمنان است؛ آن مرد با شنیدن این سخن، لرزه بر اندام شد و رنگش پرید و فورا پول کنیز را به او داد و خرمای خود را پس گرفت.( بحار، ج 41، ص 112) عدالت داشتن در همهی امور مصداق دارد، از کسی که به جمعی آب میدهد تا کسی که فروشندگی میکند.
اهمیت این موضوع تا حدی است که وقتی کسی میخواهد به عنوان امام جماعت نماز بایستد، یکی از شرایطی که باید داشته باشد، عدالت است.
خدایا توفیق زندگی در عصر حضرت عدالت گستر(عج) را روزی ما بگردان.
خدایا به خودمان توفیق بده تا در بین خودمان عدالت داشته باشیم.
خداوندا به مسئولین ما توفیق درک عدالت حقیقی و نه ظاهری را عطا بفرما.
روضه:
بچههای کوچک همهشان شیریناند، همهشان بوی شیر میدهند، همهشان دلنشیناند.
روضهخواندن برای شش ماههی ابا عبدا... دل میخواهد و توان که هیچ کدامش را ندارم. خواستم تنها از لهوف بنویسم، نشد، خواندنش سخت است چه برسد به نوشتن.
بسنده میکنم به روایت تاریخی از علامه مجلسی:
وقتی همهی یاران و اصحاب اباعبدا...(ع) و کسانی که توان جنگیدن داشتند به شهادت رسیدند، امام خودشان لباس رزم بر تن کردند. خداحافظی امام با اهل خیمه آخرین نفر را برای خداحافظی خدمت امام آوردند، علی کوچک امام که شش ماهه بود. امام او را در آغوش گرفت و با صدای بلند با او شروع به صحبت کرد؛ : وای به حال قومی تمام که آرزوهایشان بر باد رفته و به آن نمیرسند و حالا به دشمنی با جدت رسول خدا پرداخته و به محاجه رسیدهاند.
]در سندی دیگر آمده که در این هنگام کودک گریهاش گرفت و عدهای از لشکر عمر سعد به گریه افتادند و منقلب شدند و شمشیرها را انداختند[
ناگهان حرمله کاهل اسدی تیری به سمت کودک پرتاب کرد و.....
علی لعنتالله علیالقوم الظالمین
اللهم عجل لولیک الفرج
خداوند به آبروی شش ماهه اباعبدا... آبروی مسلمین را حفظ بگردان.
خداوندا فرزندان ما را در مسیر ابا عبدا... حفظ بفرما
الفاتحه مع الصلوات
پ.ن۱) منبر مکمل (حجم حدود ۵۰۰ کیلو بایت)
پ.ن۲) روضه اول،(حجم حدود ۷۰۰ کیلوبایت)، شش ماهه، سینه زنی(حجم حدود ۴۰۰ کیلو) من با شش ماهه خیلی گریه کردم. (امشب برای من هم دعا کنید.)
پ.ن۳) اگر از این مراسم بهره بردید، در پیوند روزانه، پس نویس وبلاگ یا هر جای دیگر مراسم هیئت را اعلام کنید.
پ.ن ۴) در صورتی که فایل صوتی یا متنی خوب مناسب هیئت داشتید، ما را بیبهره نگذارید.
پ.ن۵) برای ختم قرآن هم به مدد صاحب این روزها و همکاری یکی از دوستان ثبت نام کنید.
۹۱/۰۹/۰۲