شب هشتم
چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ق.ظ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ (1) أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ (2) وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبَابِیلَ (3) تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ (4) فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ (5)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
استفتاء:
آیا یک وقفه کوچک و لحظه ای انتظار پس از قرائت هر دو سوره و قبل از رفتن به رکوع لازم است؟ یا آن که می توان بلافاصله پس از قرائت سوره ها (حمد و اخلاص) و بدون هیچ وقفه ای و حتی بدون گفتن ذکر مستحب تکبیر به رکوع رفت؟ 2. در خصوص حکم قیام متصل به رکوع توضیحاتی را ارائه فرمایید؟
نظر برخی از مراجع عظام تقلید درباره مکث کوتاه پس از قرائت در نماز و حکم قیام متصل به رکوع، به شرح زیر است:
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
ج1) وقف کردن لازم نیست و گفتن تکبیر هم واجب نیست بلکه مستحب است.
ج2) قیام متصل به رکوع که رکن است، یعنی از حالت ایستاده به رکوع رفتن؛ همین که عرفاً قبل از رکوع ایستاده باشد و بدن با طمأنینه و آرامش باشد کفایت مىکند؛ و اما قیام بعد از رکوع، واجب است ولى رکن نیست و ترک آن اگر سهوى باشد، ضررى به صحّت نماز نمىزند.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی) :
1. واجب نیست.
2.یعنی اگر فراموش کند و به سجود رود باید برگردد و پس از ایستادن به رکوع رود.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی:
1.رفتن به رکوع بدون مکث بعد از قرائت اشکالی ندارد.
2.قیام یعنى ایستادن، در دو جاى نماز، واجب و رکن است: هنگام گفتن تکبیرة الاحرام و قیام قبل از رکوع که آن را «قیام متّصل به رکوع» گویند، ولى قیام در موقع خواندن حمد و سوره و همچنین بعد از رکوع واجب است، امّا رکن نیست و منظور آن است که رکوع از حالت قیام صورت پذیرد. بنا بر این، کسی که بعد از خواندن سوره برای کشتن حیوان گزنده ای (مثلاً) متصل به رکوع را به جا نیاورده، واجب است کاملاً بایستد و سپس به رکوع برود.
دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی: گفتن ذکر مستحبی لازم نیست. چند ثانیه مکث، در همان حالت قیام پس از اتمام سوره کافی است. و به آن قیام متصل به رکوع می گویند که رکن است و قیام متصل به رکوع رکن است و دنبالش رکوع واقع می شود؛ مثلاً یکی از احکام آن این است که اگر بعد از خواندن سوره توحید به جهت فراموش کردن رکوع برای انجام سجده خم شود و قبل از رسیدن به سجده یادش بیاید که رکوع نکرده باید بایستد و به رکوع برود.
گوهر امیر(ع):
بزرگترین حسرتها در روز قیامت، حسرتخوردن مردی است که مالی را به گناه فراهم کند و شخص دیگری به ارث برد که در اطاعت خدای سبحان بخشش کند و با آن وارد بهشت شود و گردآوردندۀ اولی وارد جهنم شود.
منبر:
اعوذ بالله من نفسی
باسم الله الرحمن الرحیم
ارتباط با امام زمان(عج) باید مقدمهای عاطفی و از راه قلب داشته باشد، این مقدمه و راه عاطفی پلهای برای رسیدن به شناخت منطقی و درست وجود این ایشان است. در شب قبل عرض شد که نباید در این پله ماند که ماندن در این مقطع آسیبهایی دارد، که یکی از آن آسیبها حذف رابطه است. بدیهی است که حذف رابطه هم آسیب دارد، اول برای شخص حذف کننده، ذوم برای ذیگرانی که هنوز وارد این مسیر نشدند. آسیب اول که مشخص است. در مورد آسیب دوم هم باید عرض شود که وقتی کسی خودش برای رسیدن به شناخت زحمت نکشید و نتوانستن از پلهی اول گذر کند و از مسیر بریده، میتواند سفیری ناامیدکننده، باشد برای دیگران.
مثل این که شما وقتی در مورد محصولی از یک کارخانه تعریف کنید، اطرافیانتان به خرید آن محصول راغب میشوند. شما اگر از یک منبری، جلسه هیئتی یا شخصی تعریف کنید و وجوه مختلف آن را بگویید دیگران هم دوست دارند در آن جلسه شرکت کنند و شما سفیر امیدوار برای آن موضوع هستید و اگر از آن موضوع تعریف بدی داشته ناخواسته افراد را به سمت ناخوشایند آن میبرید.
حالا در مورد وجود نازنین امام عصر(عج) هم همین است. همین که هر از گاهی میشنویم کسی یا کسانی که در کسوتهای مختلف از روحانی و ... گرفته که متاسفانه اثرگذار در جامعه هم هستند در مورد وجود نازنین امام عصر(عج) اراجیفی میگویند که مردم و عوام را نسبت به مسیر شناخت و حب ایشان بد بین و بعضا گمراه میکنند،یا اینکه مرتبه آن جناب و حکومت جهانیشان را تنزل میدهند، هم از این دستهاند. آنها خودشان در مراتب اول گیر کردهاند و خواسته یا ناخواسته مردم و عوام را هم در مسیر زمینگیر میکنند.
آنها شناخت نصفه، نیمه و بعضا نشناختن خود را جار میزنند و مردم هم به سبب کسوت آنها میپذیرند. این سفیران ناامید از بدترین آسیبها برای شناخت امام هستند.
حالا چاره چیست؟ یکی نیست بگوید، ای آقایی که منبر مینویسی؟ فرض محال که محال نیست؟ قبول که فرض تو درست است؟ ما هم این را پذیرفتیم؟ حالا چه؟ حالا ما محبت و عشق امام زمان(عج) را در دل داریم، چگونه به مرتبه بعد برویم؟
از شناخت سطحی به شناخت عمیق برسیم؟ چگونه به ملات منطق و ابزار شناخت برای ساختن بنای درست برسیم؟
خوب اگر تا اینجای بحث را پذیرفته باشید، میتوانم عرض کنم. برای ادامه مسیر باید بررسی کرد و مطالعه. نباید سطحی به موضوعات نگاه کرد. باید در تاریخ اهل بیت و پبامبر(ص) مطالعه کرد. هر چند که اهل بیت علیهم السلام، هر کدام با توجه به مقتضیات زمان خود رفتار نمودهاند، مثلا وجود مقدسی صلح نمودند، و وجود نازنینی با همهی خانوادهاش رهسپار میدان جنگ شد؛ اما همهشان در اصول از اصولی پیروی نمودند که پیامبر اکرم(ص) پیروی نمود و یا سنگ بنای آن را نهاد.
در مورد امام عصر(عج) و شناخت و معرفت عمیق و منتظر بودن میتوان به مصداقها توجه کرد، این که مطالعه شود در تاریخ و زندگی پیامبر، اصل درستی است، اما کمی کلی است. انشالله در شب آینده به بخشی از این مصداقها میپردازیم.
اللعم اجعلنا من المنتظرین و التابعین و المستشهدین
خداوندا مارا از سفیران امیدوار به شناخت امام زمان(عج) قرار بده
و صل الله علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
بجای روضه:
دیدن نعمت است. شاید هم چشم نعمت است، اگر چشم درست نبیند خیلی ماجرا سخت میشود، این دیدن برای همه موجوداتی که چشم دارد، نعمت است.
اگر این نعمت ناگهان از بین بروم، سخت است. تصور کنید ناگهان کور شوید؟
(چقدر سخت است...)
اسب جنگی آموزش میبیند، یکی از مواردی که یاد میگیرد این است که وقتی سوار دست به گردناش میگذارد،حالتی مثل نیمخیز شدن روی اسب، در هر حالی باشد به سمت لشکر خود بر میگردد.
آه...
تصور کنید دردانهی آقا، چند ساعت است که به هر جای لشکر میزند، همه را مثل گندم از ساقه درو میکند، حالا اگر این وجود و قدرت ناتوان روی اسب افتاده، دست بر گردن اسب گذاشت، اسب میداند که باید به لشکر خودش برگردد، اما چشم نمیبیند، مسیر گم میشود، اسب سوار را تقدیم لشکر دشمن میکند؟
آه...
کاش اسب میدید...
..........
زانوها در اثر هیجان زیاد میلرزند، سست میشوند و از کار میافتند...
گاهی از شدت ناراحتی و خبر ناگوار، گاهی هم از دیدن صحنهای...
زانو که بلرزد و سست شود، آدم زمین میخورد...
آه...
وقتی دید که اسب علی اکبر به سمت لشکر دشمن میرود، سرا سیمه رفت... چند قدم مانده دهانه اسب را کشید... گویا زانو اسب هم شل، اسب هم دلش لرزید، که راکباش را به زمین انداخت...
آه...
علی لعنتالله علی القوم الظالمین.
خدایا ما را به عاشورا برسان.
......
روضه نوشتناش از من بر نیامد... (روضهی مکمل دارد، هیئت امشب.)
اشعار عاشورایی:
کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اشمرده است احترام ... بماند بقیه اشاز تیرهای حرمله یک تیر مانده بودآن هم نشد حرام ... بماند بقیه اشهر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشتآمد به انتقام ... بماند بقیه اششمشیرها تمام شد و نیزه ها تمامشد سنگ ها تمام ... بماند بقیه اشگویا هنوز باور زینب نمی شودبر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اشپیراهنی که فاطمه با گریه دوختهدر بین ازدحام ... بماند بقیه اشراحت شد از حسین همین که خیالشانشد نوبت خیام ... بماند بقیه اشرو کرد در مدینه که یا ایهاالرسولیافاطمه! سلام ... بماند بقیه اشاز قتلگاه آمده شمر و ز دامنشخون علی الدوام ... بماند بقیه اشسر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاشاز پیکر امام ... بماند بقیه اشبر خاک خفته ای و مرا میزند عدومن میروم به شام ... بماند بقیه اشدلواپسم برای سرت روی نیزه هااز سنگ پشت بام ... بماند بقیه اشدلواپسی برای من و بهر دخترتدر مجلس حرام ... بماند بقیه اشحالا قرار هست کجاها رود سرشاز کوفه تا به شام ... بماند بقیه اشتنها اشاره ای کنم و رد شوم از آناز روی پشت بام ... بماند بقیه اشقصه به "سر" رسید و تازه شروع شدشعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش
.....................................
اطلاعرسانی در مورد هیئت مجازی در حد وسع، از انتهای پست گرفته تا در لینکها و اطلاعرسانی تکتک، موجبات خرسندی نوکران مجلس است. در همین راستا نمونه یک، نمونه دو و سه انواع تبلیغاتی است که میتوانید، انجام دهید.
روضه با حجم خدود ۶۰۰ کیلو بایت، روضه مکمل با حجم حدود ۱.۲ مگا بایت
سینهزنی مکمل با حجم حدود ۶۰۰ کیلو بایت
منبر مکمل با حجم حدود ۶۰۰ کیلو بایت
۹۲/۰۸/۲۲